مرد افغان که به اتهام قتل یکی از هموطنانش در بازداشت به سر میبرد، در جلسه دادگاه گفت اگر قصاص نشد، میخواهد با همسر مقتول ازدواج کند.
فرودینماه دو سال قبل بود که مأموران پلیس شهرستان فیروزکوه از حادثه تیراندازی در یکی از باغهای اطراف باخبر و در محل حاضر شدند. بررسیها نشان داد مردی افغان در حادثه تیراندازی و اصابت چاقو، جانش را از دست داده است. همسر مقتول هم که دچار جراحت شده بود به بیمارستان منتقل شد. زبیده بعد از بهبودی مورد تحقیق قرار گرفت و گفت که لحظاتی قبل سه مرد مسلح وارد خانهشان شدند و شوهرش را به قتل رساندند و فرار کردند. وی ادامه داد: یکی از مهاجمان بصیر نام دارد که نامزد سابقم بود. او همراه برادر و یکی از دوستانش این حادثه را رقم زدند.
در شاخه دیگری از تحقیقات مشخص شد مهاجمان بعد از وقوع حادثه خونین به سمت افغانستان در حال فرار هستند که شناسایی و بازداشت شدند.
بصیر در اولین تحقیقات به حادثه خونین اعتراف کرد و گفت: شش سال قبل بود که در افغانستان به خواستگاری زبیده رفتم و او را عقد کردم. یک روز بعد از عقد متوجه شدم زبیده ناپدید شده است. وقتی بررسی کردیم، فهمیدیم که او همراه مردی به نام قادر گریخته است، برای همین به جستوجویشان رفتم تا اینکه به من خبر رسید آنها به ایران گریختهاند. سپس نشانی محل زندگیشان در فیروزکوه را پیدا کردم و فهمیدم که صاحب دو فرزند شدهاند. بعد از آن همراه برادر و یکی از دوستانم راهی ایران شدیم و توانستیم محل زندگی زبیده و همسرش را پیدا کنیم. آن روز هم برای برگرداندن زبیده رفته بودیم که قادر تیراندازی کرد و حادثه خونین افتاق افتاد.
با کامل شدن بررسیها، بازپرس بصیر را به اتهام قتل عمد و دو همدستش را به اتهام معاونت در قتل مجرم شناخت و پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. بعد از اینکه اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند، بصیر در جایگاه حاضر شد و اتهامش را قبول کرد. او گفت: من زبیده را دوست داشتم و الان هم اگر قصاص نشوم، میخواهم با او زندگی کنم. او دو بچه دارد و مطابق رسوم، بچه پسر در خانواده پدرش و بچه دختر نزد مادرش میماند. او عقد کرده من بود و طلاقش هم نداده بودم. آن روز هم برای قتل نرفته بودم، بلکه قصدم این بود که زبیده را برگردانم که قادر شروع به تیراندازی کرد. من هم برای دفاع از خودم با چاقو به او حمله کردم و نمیدانم که چند ضربه به او زدم.
در ادامه برادر متهم در جایگاه حاضر شد و گفت: وقتی وارد خانه شدیم، قادر شروع به تیراندازی کرد که یک گلوله به پای من خورد. ما برای درگیری نرفته بودیم، اما قادر درگیری را شروع کرد و حادثه خونین اتفاق افتاد. سومین متهم نیز در ادامه حرفهای دو متهم دیگر را تأیید کرد. هیئت قضایی بعد از ختم جلسه دادرسی وارد شور شد.